مهاجرت به آلمان همواره یکی از گزینه های جذاب برای شروع زندگی کاری و حرفه ای بوده است. در این مقاله قصد دارم به مساله کار در آلمان به عنوان مهندس نرم افزار و تحلیل تعدادی از تجربه های مهاجرین در این خصوص بپردازم.
همه ما می دانیم که یکی از بهترین منابع تصمیم گیری و برنامه ریزی برای آینده مطالعه تجربه های کسانی است که قبلا به این مسیر وارد شده اند. به قول قدیمی ها آزموده را آزمودن خطاست. این موضوع مخصوصا در خصوص مهاجرت اهمیت بیشتری پیدا می کند.
در این مقاله نمی خواهم با بیان فکت ها و مسائل خشک حقوقی و قانونی در آلمان سر شما را درد بیاورم بلکه قصد دارم در خصوص زندگی روزمره یک برنامه نویس در آلمان بر اساس تجربه های واقعی صحبت کنم. به گونه ای که ذهن شما با کار در آلمان به عنوان مهندس نرم افزار بیشتر انس بگیرد.
کار در آلمان به عنوان مهندس نرم افزار از زبان Martin Linder
مارتین که سالهاست در شهر Dresden آلمان زندگی می کند ، مدتی است که از آمریکا به آلمان مهاجرت کرده است. او در کشور آلمان به عنوان مهندس نرم افزار و برنامه نویس و طراح سایت فعالیت می کند. مارتین تجربه خودش را از کار در آلمان به عنوان برنامه نویس اینگونه بیان می کند:
به عنوان یک مهندس نرم افزار شما مشکل خاصی در پیدا کردن کار در شهرهای بزرگ آلمان نخواهید داشت. البته بزرگترین مشکل بحث زبان آلمانی است. اینجا فرصت های شغلی هست که در شرایط استخدامش آمده که نیازی به تسلط به زبان آلمانی نیست ولی شما نباید برای آنها برنامه ریزی کنید!
سال گذشته من با یک مهاجر هندی صحبت می کردم که در فضای کاری اش زبان انگلیسی صحبت می شد ولی او مشکلات جدی برای برقراری ارتباط در خارج از فضای کار داشت.
در خصوص درآمدها و دستمزدها در آلمان اگر بخواهم صحبت کنم، به طور میانگین دستمزدها برای برنامه نویس ها تقریبا در تمام آلمان یکسان است اما شما باید بخش بزرگی از آن را بابت مالیات پرداخت کنید و البته در ازای آن در کشوری زندگی می کنید که اقتصاد بازار اجتماعی (Social Market economy) بهره می برد.
باید بررسی کنید و ببینید که آیا برای شما کار در آلمان ارزشش را دارد یا خیر. شاید فرزندان آینده شما قدردان شما باشند که در آینده از بهترین کالج ها فارغ التحصیل می شوند و در حالیکه هیچ بدهی هم به دولت ندارند.
مارتین در ادامه بیان تجربه اش از کار در آلمان به عنوان مهندس نرم افزار به بحث اجاره مسکن در آلمان می پردازد و می گوید: اجاره خانه ها در آلمان پایین است ( حتی در مونیخ که به سختی شرایط زندگی مخصوصا در بحث اجاره معروف است).
احتمالا اینجا مارتین اجاره خانه در آلمان را با آمریکا مقایسه می کند در حالی که بدیهی است که مهاجرین ایرانی باید برای نرخ بسیار بالاتر اجاره مسکن در آلمان برنامه ریزی دقیق داشته باشند.
فرهنگ استارت آپ در آلمان مسلما قابل مقایسه با سیلیکون ولی (Silicon Valley) نیست. اما شهر برلین به نظر من در رتبه دوم می تواند بایستد. البته در بقیه شهرهای بزرگ هم هاب استارت آپ ها وجود دارد اما فقط در برلین است که من مفهوم واقعی استارت آپ را با دفاتر بزرگ و ساختمان های وسیع با کلی میز کار برای طراحان و برنامه نویس ها دیده ام.
این استارت آپ ها معمولا منابع میلیونی در سرمایه شان دارند. البته یک VC بسیار بزرگ و معروف در مونیخ هست که اگر بخواهم دقیق بگویم اکثر منابع مالی اش را به برلین می فرستد.
فرهنگ دفتر کار هم زیاد با آمریکا متفاوت نیست البته اینجا کمی سخت است که برای خودتان اتاقک کار (Cubicle) پیدا کنید. بعضی از شرکتهای بزرگ بین المللی این اتاقک ها را دارند اما این مدل فضای کار اینجا زیاد محبوب نیست.
من در تجربه ای که با کار با T-Systems ( بزرگ ترین شرکت خدمات IT در آلمان) داشتم متوجه شدم که تلاش زیادی می کنند که فضای کارشان را مشابه گوگل و فیس بوک سازماندهی کنند اما در نظر من اقبال زیادی نداشته اند.
ذهنیت کاری در آلمان بسیار رسمی و خشک است البته بماند که میانگین سنی کارکنان هم نقش عمده ای در این فضا دارد. فکر می کنم که تفکرات کلاسیک آلمانی زیاد با ویژگی های فوق العاده استارت آپی در سیلیکون ولی همخوانی ندارد.
مارتین در ادامه بیان تجربه اش از کار در آلمان به عنوان مهندس نرم افزار نتیجه گیری می کند و اشاره می کند:
در کل فضای کاری آمریکا و آلمان شباهت بسیار زیادی به هم دارند. بقیه عوامل مثل فرهنگ آلمانی و حتی آب و هوا دیگر ترجیح و سلیقه خودتان است که با آن کنار بیایید یا خیر.