مهاجرت یک تصمیم بزرگ در زندگی افراد است و فرصتهای خیلی خوبی با خود به همراه می آورد اما همیشه اتفاقاتی که برای مهاجر می افتند خوب نیستند. افسردگی بعد از مهاجرت پدیده ای است که در ایران به آن اصلا پرداخته نشده اما یک مساله جدی و کاملا واقعی است. ماجرایی که می تواند تمام آب و رنگها را از زندگی جدید و کشور جدید بشوید و مهاجر را سر دو راهی شک و تردید رها کند.
در این مقاله برای اولین بار در حوزه حقوق مهاجرت، محمد مسعودی وکیل متخصص در این حوزه قصد دارد تا این موضوع را بشکافد و دلایل افسردگی بعد از مهاجرت را بررسی کند. در کنار اینها راهکارهایی نیز برای غلبه بر این معضل بزرگ که گلوی بسیاری از مهاجرین ایرانی را می فشارد، ارائه خواهد شد.
افسردگی بعد از مهاجرت چیست؟
همانطور که از نامش میتوان حدس زد، افسردگی پس از مهاجرت یک بحران سلامت روانی است که بر روی مهاجران تأثیر میگذارد. این بحران معمولا زمانی خودش را نشان میدهد که آنها در حال تلاش برای سازگاری با فرهنگ و محیط جدید هستند. در سراسر جهان، زمانی که مهاجرین سعی میکنند در دل کشور جدید هضم شوند با این چالشها روبرو میشوند،
نشانه های افسردگی بعد از مهاجرت چیست؟
افسردگی بعد از مهاجرت هم مثل تمام افسردگی ها با نشانه هایی همراه است. در ادامه به مهمترین آنها اشاره می کنیم:
شوک فرهنگی
شوک فرهنگی احساس ناراحتی اولیهای است که زمانی رخ میدهد که فردی به یک کشور جدید میرسد و با محیطهای نا آشنا و تفاوتهای غیرمنتظره در فرهنگ مواجه میشود. شما ممکن است تصور بسیار متفاوتی از زندگی خود در خانهی جدیدتان داشته باشید، و واقعیت ممکن است برایتان قابل تحمل نباشد.
احساس تنهایی
تنهایی احساس غم یا اندوهی است که از انزو یا احساس تنهایی در محیط جدید به وجود میآید. این تنهایی اغلب همراه با شوک فرهنگی است، به خصوص اگر هنوز یک سیستم پشتیبانی خوب مثل آنچه در وطن داشتید، پیدا نکرده باشید.
احساس دلتنگی
دلتنگی احساس دلتنگی برای وطن، خانواده، یا چیزهای آشنا و راحت از زندگی گذشتهی شما است. دلتنگیای که ممکن است احساس کنید تا حدی طبیعی است، اما اگر خود را بیشتر اوقات دلتنگ مییابید، ممکن است نشاندهندهی افسردگی پس از مهاجرت باشد.
سوال داری؟ نظر بقیه رو می خوای؟
سوال و جواب با متخصص ها و کسایی که توی موضوعی که باهاش در چالشی صاحب تجربه هستن. تازه میتونی نظرسنجی راه بندازی تا بقیه توی تصمیم گیری بهت کمک کنن!
چرا افسردگی بعد از مهاجرت به سراغ ما می آید؟
وقتی ما به یک کشور جدید مهاجرت می کنیم فشار بسیار زیادی به ما وارد می شود که هر چه زود تر با محیط جدید و کشور جدید سازگاری پیدا کنیم. البته میزان این فشار و احساس درونی می تواند کشور به کشور متفاوت باشد و در بعضی کشورها می تواند واقعا چالش برانگیز باشد.
بعضی کشورها ممکن است به مهاجران فرصتهایی بدهند تا آسان تر سازگاری پیدا کنند و در جامعه هضم شوند؛ اما کشورهای دیگر آنها را تحت فشار مداوم قرار میدهند تا سازگاری پیدا کنند و فرهنگ جدید را بپذیرند. وقتی این فشار به درستی مدیریت نشود، میتواند منجر به افسردگی شود.
دلایل دیگری که میتوانند منجر به افسردگی بعد از مهاجرت شوند قطع ناگهانی ارتباط با فرهنگ اصلی خود، چالش پیدا کردن دوستان جدید، یا ناکامی از دستیابی به اهداف به دلیل عدم تسلط کامل به زبان کشور مقصد است. چالش دیگر نیز میتواند نبود آگاهی در مورد فرهنگ و رسوم کشور میزبان باشد.
افسردگی پس از مهاجرت ممکن است باعث شود شما بیگانه بودن داشته باشید یا تصور کنید که در کشور مقصد یک عامل ناخواسته اید. احساس اینکه هیچ جا جای شما نیست برای هرکسی افسردگیآور است؛ اما برای کسی که از قبل حساسیت های روحی داشته ، این احساس میتواند تشدید بشود و منجر به ابتلا به نشانه های افسردگی پس از مهاجرت شود.
چطور بفهمم که افسرده شدم یا نه؟
افسردگی یک اختلال است که باعث بروز احساساتی از قبیل ناراحتی، ناامیدی و بیارزشی میشود. باید حواستان را خیلی جمع کنید چرا که افرادی که افسردگی دارند، خطر بیشتری برای دست زدن به خودکشی دارند.
اگر برخی یا همهٔ نشانههای زیر را دارید شما ممکن است دچار افسردگی بعد از مهاجرت باشید:
– احساس ناراحتی یا افسردگی بیش از حد معمول
– از دست دادن علاقه به فعالیتها یا سرگرمیهایی که یک زمانی لذتبخش بودهاند
– کاهش انرژی
– دشواری در تمرکز کردن
– دشواری در خوابیدن (بیخوابی)
– تغییر در اشتها (افزایش اشتها، کاهش اشتها)
– افکاری در مورد مرگ (خودکشی)، تلاشهای خودکشی یا برنامهریزی خودکشی
– تحریکپذیری یا ناراحتی؛ خشم؛ واکنشهای بیش از حد؛ عمل کردن به صورت پر تعصب؛ ریسکپذیری بدون فکر کردن به عواقب
افسردگی مهاجرتی یک موضوع بهداشت عمومی است که توسط سازمان جهانی بهداشت مورد توجه قرار گرفته است. آنها تخمین میزنند که میلیونها نفر در سراسر جهان هر ساله از این شرایط رنج میبرند. اگر فکر میکنید که شاید از این شرایط رنج میبرید، تنها نیستید و میتوانید آن را مدیریت کنید.
مدیریت افسردگی پس از مهاجرت
مهاجرت به یک کشور جدید میتواند ,واقعا چالش برانگیز و گیجکننده باشد. این چالش ها و گیج بودن میتواند به افسردگی بعد از مهاجرت منجر شود. با این حال برخی کارها وجود دارند که میتوانند به تسکین افسردگی پس از مهاجرت کمک کنند.
ارتباط با دیگران
بیرون رفتن، تعامل با دیگران و برقراری ارتباطات جدید میتواند به بهبود سلامت و رفاه فکری شما کمک شایانی کند. مطالعات نشان دادهاند که دوستیابی کمک میکند تا سلامت روان شما بهبود یابد زیرا این کار احساس تعلق شما را افزایش میدهد، اعتماد به نفس را افزایش میدهد و استرس را کاهش میدهد. در یک مکان ناشناخته، حتی یک دوست هم میتواند تأثیر بزرگی داشته باشد.
وقتی کسی دارید که شما را با خود در شهر می گرداند و در زمانهای سخت میتوانید به او تکیه کنید، این موضوع به درمان به افسردگی کمک شایانی می کند. ارتباط با گروههای مختلف در جامعه جدید برای سلامت روان شما مهم است، بنابراین سعی کنید یک گروه که با علاقههای شما تطبیق دارد برای خود پیدا کنید و جای خودتان را در این گروه ها کم کم باز کنید.
خارج شدن از خانه
خروج از خانه و ورود به جامعه ممکن است ترسناک باشد و این موضوع کاملا طبیعی است. رفتن به یک کشور جدید نیاز به شجاعت زیادی دارد. همین شجاعت را مجددا به کار ببرید. وقتی احساس فشار میکنید از خانه بیرون بزنید. اگر خانه نشین شده اید در واقع دارید در مقابل مواجهه با محیط جدید مقاومت کنید. حتی اگر همه چیزی که میتوانید انجام دهید یک قدم زدن در اطراف محله باشد، بیرون رفتن برای سلامت شما عالی است.
همه جای شهر را با کنجکاوی و موشکافی کاوش کنید. این موضوع اغلب کمک میکند که ترس و اضطراب را با کنجکاوی و سپاسگزاری جایگزین کنید. یک تغییر ساده در طرز فکر میتواند تفاوت بزرگی ایجاد کند. به عنوان مثال، به جای ترس از استفاده از یک سیستم حمل و نقل عمومی پیچیده در یک شهر جدید و گم شدن، به این فکر کنید که چقدر همین سیستم حمل و نقل میتواند زندگی شما را راحت تر کند. به دنبال پارکهای محلی بگردید تا از فضای باز لذت ببرید، رستورانهای مورد علاقه جدید خود را پیدا کنید یا یک کلاس ورزشی محلی را امتحان کنید.
زبان را یاد بگیرید
یادگیری یک زبان جدید دشوار است و به صبر نیاز دارد. عدم تسلط به زبان ممکن است سفارش غذا، دوستیابی یا خیلی ساده تر یافتن مقاصد شما را دشوار کند. این میتواند بسیار خستهکننده باشد و شما را وسوسه کند که به سادگی با دیگر مهاجرانی که زبان مادری شما را صحبت میکنند، تعامل کنید. با این حال، مهم است که شما نیز زبان کشور میزبان خود را یاد بگیرید. این به شما احساس استقلال بیشتری میدهد و شما احساس تعلق بیشتری خواهید کرد.
ارتباط با فرهنگ خود را حفظ کنید
فرهنگ ما به شدت در هویت ما ریشه دارد و نگرشهای جهانی ما را شکل داده است. به همین دلیل است که مهم است به فرهنگ خودمان پایبند باشیم تا در برابر سختیها احساس ثبات کنیم. چه با پخت غذاهای کشور خود، شرکت در جشنها یا رویدادهای فرهنگی محلی یا صحبت کردن به زبان مادری مان ، همه اینها به شما کمک میکنند تا احساس کنید همان انسان قدیمی خود هستید. با این حال، میخواهم اینجا باید یک هشدار جدی به شما بدهیم زیرا میتوانید در سندرم مهاجر معلق در زمان اسیر شوید و این میتواند منجر به افسردگی پس از مهاجرت بسیار شدید شود.
ارزیابی مهاجرت ؟ به همین راحتی!
فرمهای ارزیابی مهاجرت هوشمند رو بر اساس سالها تجربه در برنامه های مهاجرتی کشورهای مختلف تهیه کردیم. ارزیابی شو و در لحظه هم نتیجه رو ببین! در کنار اینا پنل سام اریکه عدل امکانات فوق العاده دیگه هم داره که فقط خودت باید تجربه کنی!
سندرم مهاجر معلق در زمان
اصطلاح “مهاجر معلق در زمان” (Immigrant time warp) توسط جامعه شناس معروف ادوارد جی. تلس (Edward J. Telles) ابداع شد. مهاجر معلق در زمان وضعیت مهاجرانی است که در جامعه جدید خود نتوانسته اند جایگاهی پیدا کنند و همچنان در فرهنگی که در آن بزرگ شدهاند، گیر کردهاند.
مهاجران هنگام ورود به کشور جدید احساس ضرر و زیان میکنند زیرا مجبور هستند با فرهنگ بومی خود قطع ارتباط کنند. شما ممکن است هنگامی که باید در فرهنگی متفاوت با سنتهای خود جا بیافتید، احساس ترس، خشم، ناراحتی و کینه کنید. “مهاجر معلق در زمان” یک اصطلاح است که برای توصیف حالت ثابت ذهنی استفاده میشود که به واسطه شوک فرهنگی و استرسی که مهاجران هنگام نقل مکان به کشور جدید تجربه میکنند، ایجاد میشود. این جمود ذهنی و عدم تمایل به حرکت به جلو همراه با تغییرات جهان اطراف میتواند باعث شود مهاجران حتی بیشتر احساس دلتنگی و افسردگی کنند.
مهاجرانی که در یک دوره زمانی گیر کردهاند، معمولاً از بابت از دست دادن هویت و فرهنگ خود در کشور جدید میترسند. این ترس زندگی آنها را رقم میزند و آنها به شدت به ارزشها، سنتها، آیینها و باورهای فرهنگی خود چسبیدهاند. این میتواند مشکلساز باشد زیرا ممکن است آنها اغلب خود را در مواجهه با تبعیض و تعصب قرار دهند که ممکن است منجر به خشم و کینه بیشتر شود.
بسیاری از مهاجران این احساس زندگی در دو جهان مختلف را تجربه میکنند. این مهاجران از ترک دنیای قدیمی و فراموش کردن هویت خود میترسند. یادتان باشد که مهاجران خود انتخاب میکنند که چطور و چقدر در کشور جدید جا بیافتند. زمانی که این احساسات به سراغ شما می آید، به سلامت روانی خود و تأثیر تصمیم خود فکر کنید.